برداشت اول: درس ۳ واحدی ساعت ۸ صبح
خب درس ۸ صبح را نمیشود اول کلاس حضور و غیاب کرد چون حضور در اول کلاس، واجب کفایی است که دانشجوهای عزیز زحمت کشیده اند و از ۶۰ نفر، ۶ نفر به قصد قربت، اداء واجب کرده اند و بقیه، صد رحمت به لشکر شکست خورده به تدریج تا ساعت ۱۰:۳۰ به کلاس افزوده میشوند. با همین ۴ خانم که مشغول بیان خاطرات از دیروز بعد از ظهر تا ۳۰ ثانیه پیش خود هستند و ۲ آقایی که با فاصله ی ۵ ردیف از هم دور نشسته اند شروع به درس میکنیم.
نمیدانم طولانی ترین خمیازه دنیا چند دقیقه طول کشیده است؛ شاید هم یک شب در رکوردهای گینس ببینم تا حق این شاگرد عزیز که به حساب من حدود ۳ دقیقه است که یک خمیازه اش تا الان طول کشیده، ضایع نشود. مطمئنا صبحانه هم چیزی نخورده، چون چنان دهان مبارک را باز کرده که تا ته معده اش مشخص است.
البته وقتی حرف از رکورد میشود فکر کنم آمار بهترین رکوردهای دنیا بدون توجه به شاهکارهای دانشجوهای این کلاس احتساب شده است چون من در این کلاس شاهد شکستن رکورد حضور در دستشویی بوده ام آن هم به مدت یک ساعت و نیز رکورد فرستادن sms به مدت ۳ ساعت و یا خوابیدن روی صندلی به مدت ۲ ساعت به شکلی که یک طرف صورت انسان کاملا صاف شود و جمیع یادگاری هایی که با مشقت فراوان به واسطه ی تیغ و خودکار کنده شده اند و …
خب برگردیم به کلاس. وقتی از دانشجوها سوالی میپرسم و منتظر جواب میمانم، خودم نیز میدانم بر آن عزیزی که در حال خمیازه کشیدن است و آنکه بعد از یک ساعت تازه از دستشویی آمده و آن چند نفری که در خواب عمیق بر روی صندلی به سر میبرند و حالا آب لب و لوچه شان بر روی صندلی ریخته، هیچ حرجی در جواب دادن نیست. البته بر آن ۴ خانم هم که هنوز بعد از نیم ساعت فکر کنم موفق شده اند خاطرات تا ۳ دقیقه جدا شدن دیروزشان را از هم تعریف کنند نیز حرجی نیست و صد البته بر ردیف آخر کلاس که نه به درستی صدای مرا دارند و نه تصویر مرا و به خاطر معطل نبودن سر کلاس به صورتی با ردیف جلوی خود مشغول هستند نیز حرجی نیست. البته باید این را هم اضافه کنم که بر آن عزیزی که حالا بعد از نیم ساعت نشستن سر کلاس تازه فهمیده کلاس را اشتباه آمده نیز حرجی نیست …
حاجی دمت گرم عالی بود
دم شومام گرم
جالب بودش! منو یاد اون مطلبی انداخت که چند سال پیش درمورد روز دانشجو تو یکی از نشریات دانشگاه نوشته بودم…
خیلی با حال بود