خانه / وقایع یومیه / پَ نه پَ (۱)

پَ نه پَ (۱)

رفتم پیش استاد ، گردنمو کج کردم ، دارم با التماس نگاش میکنم ، میگم ببخشید استاد … ، میگه چیه نمره میخوای ؟! پَ نه پَ ؛ خواستم اگه بشه توی شبای ماه رمضون برام دعا کنید !

رفتم دفتر گروه ، میگم نمره ها اومده ؟ میگه نمره ی خودتو میخوای ؟ پَ نه پَ ؛ میخوام اگه نمره ی اضافی داری دوتا هم بدی برای بچه های همسایمون !

دم در دانشگاه ، کارت دانشجوییم رو نشون میدم ، میخوام برم داخل ، میگه خودتی ؟پَ نه پَ ؛ داداشمه میخواد ببینه چقدر شبیهمه !

رفتم کارت تردد بگیرم  میگه برا ماشینتون میخواین ؟ پَ نه پَ ؛ تازگیا برای جلوگیری از آلودگی هوا ، با اسب تردد میکنم ، برا اون زبون بسته میخواستم !

حتما ببینید

تسلیت

زندگی در گذر ثانیه ها جاودان ساختن نیکی هاست مرگ آغاز دگر زیستن است جناب …

۵ نظرات

  1. با اینکه بهتون نمیاد نوشته ی طنز بنویسید ، ولی خوشگل نوشتید.

  2. اصلا زیبا نبود تقلید کامل از نوشته های فیس بوک هست واقعا که

دیدگاهتان را بنویسید